حتما برای شما هم تا امروز چند باری پیش آمده که شدیدا مشغول رویا پردازیهای خود بوده باشید و حواستان به دنیای واقعی اطرافتان نبوده باشد. در این شرایط معمولا آدم از دنیای حقیقی جدا میشود و به دنیای دیگری متصل میشود به نام دنیای رویاها؛ دنیایی که برای هر کسی شکل متفاوت و منحصر به فردی دارد و هیچ محدودیتی هم ندارد. غرق شدن در چنین سرزمین اعجاب انگیزی خیلی سخت نیست. وقت و زمان هم نمیشناسد. شما در هر موقعیتی ممکن است وارد این سرزمین عجایب شوید، مثلا وقتی روی تخت دراز کشیدهاید و میخواهید بخوابید ولی رویاهایتان خواب را از چشمان شما میدزدند. یا وقتی در آرامش کامل در حال نوشیدن یک فنجان قهوه هستید و ناگهان یک رویای جدید در ذهنتان پدید میآید.
رویا پردازی در آرامش و خلوت هم محتملتر است و هم لذت بخشتر چون هیچ عامل مزاحمی در دنیای واقعی وجود ندارد که شما را از رویاهایتان جدا کند. ولی گاهی اوقات هم رویاها در شرایط نامناسبی به سراغتان میآیند.
به عنوان مثال فرض کنید که سر یک کلاس درس خسته کننده نشستهاید و مشغول گوش دادن به حرفهای کسالتبار معلم هستید که بیهوا یاد رویاهایتان میافتید. یا اینکه بعد از چند ساعت کار سخت و طاقت فرسا، در دفتر کار خود روی صندلی اداری لم میدهید و مشغول میشوید به بال و پر دادن به رویاهایتان. درست در میانه سفرتان به سرزمین رویاها، ناگهان یک نفر پیدا میشود که نام شما را فریاد برند و بگوید “حواست کجاست؟” شما با دست پاچگی به جهان حقایق باز میگردید و در جواب میگویید “داشتم فکر میکردم” شخص مقابل هم معمولا نگاهی متعجب و در عین حال تمسخر انگیز به شما میاندازد و حرفش را ادامه میدهد.
آینده به کسانی تعلق دارد که زیبایی رویاهایشان ایمان دارند. — النور روزولت
با قرار گرفتن در چنین موقعیتی، ممکن است اینطور فکر کنید که رویا پردازی کار نادرستی است و بهتر است بیشتر حواستان به دنیای واقعیتها و کار و زندگی خودتان باشد. حتی ممکن است به خاطر پرداختن به رویاهای خود احساس گناه کنید.
یک لحظه صبر کنید! با اینکه زندگی کردن در زمان حال اهمیت دارد و لازم است که در مواقع حساس تمام تمرکزتان را خرج کاری که انجام میدهید بکنید، ولی رویا پردازی هم به همان اندازه مهم و حیاتی است. به بیان سادهتر، انسانی که به رویاهای خودش فکر نکند، مبتلا به خطرناکترین بیماری دنیا میشود؛ بیماریای به اسم تکرار.
کسی که هیچ رویایی ندارد، فرقی با یک عروسک خیمه شب بازی ندارد. میشود بازیچه دست کسانی که رویاهای بزرگی دارند. کارمندی که سالهاست هر روز صبحها ساعت ۶ صبح از خواب بیدار میشود و میرود در یک شرکت کارهایی روتین و تکراری را انجام میدهد و ساعت ۵ بعد از ظهر از سر کار برمیگردد خانه و جرات ندارد به سبکی دیگر برای زندگی کردن فکر کند، هیچ وقت پیشرفت نخواهد کرد.
همه رویاهای ما میتوانند به حقیقت بپیوندند، به شرط آنکه جرات دنبال کردنشان را داشته باشیم. — والت دیزنی
در عوض، اگر به خودتان جرات بدهید که سرزمین عجایب رویاهای خودتان را به زیباترین شکل ممکن بسازید، آن وقت برای رسیدن به این رویاها این جسارت را پیدا میکنید که روزمرگیها را در هم بشکنید و راههایی را طی کنید که شاید برای دیگران غیر ممکن به نظر برسد. هر چه رویاهای خودتان را آزادتر بگذارید و آنها را گسترش بدهید، بیشتر به خودتان فشار میآورید که زندگی خود را به آرزوهای خود نزدیکتر کنید.
از رویاهای بزرگ نترسید. کسی قرار نیست به خاطر اینکه رویاهایتان غیر ممکن یا حتی خنده دار به نظر میرسد شما را سرزنش کند. سرزمین رویاهای شما برای خودتان است و هیچ کس جز خود شما اجازه ندارد واردش بشود. پس با خیال راحت هر طور که دلتان میخواهد آن را تزئین کنید.
البته از آنجایی که مرز بین رویا و توهم بسیار باریک است، باید حواستان باشد که توهم را به سرزمین رویاهایتان راه بدهید که اگر این چنین شود، آنگاه از اینکه نمیتوانید به این توهمات دست پیدا کنید ناامید میشوید و زندگی به کامتان تلختر میشود.
منبع:bjaved.com